می بارد از ماهِ خراسانیت غزل
بر دیده ام حسِ پریشانیت غزل
مرغِ دلم بوسه زده آسمانِ تو
پر داد تا باغِ گلستانیت غزل
شب شد به آءینه نظر کرده زعفران
وقتِ سحر عکسِ فراوانیت غزل
وقتی طلا می شود از چشمِ تو زمین
گل می دهد غنچه ی کاشانیت غزل
من هم از این کاسه ننوشم مگر تو را
نوشیده ام از لبِ بارانیت غزل
سلطانِ دل خانه به دوشم نظر بکن
جانی گرفت از لبِ انسانیت غزل