loading...
وبسایت ادبی پارسیسا
آخرین ارسال های انجمن
gardokhak7 بازدید : 55 پنجشنبه 20 تیر 1392 نظرات (0)

((چون مزرعه ی خشک به باران نرسیدیم))

از عشق بریدیم و به یاران نرسیدیم

گمگشته راهیم در این حادثه ی سرد

از راه گذشتیم و چه آسان نرسیدیم

آخر چه صحابی یست به دریای دل من

کز موج گذشتیم و به طوفان نرسیدیم

کشتی که فرو ریخت چه باک ازشب طوفان

بعد از تو شکستیم وبه سامان نرسیدیم

دیدی که چه سان است تب عشق من وتو

تا مرگ رسیدیم و به پایان نرسیدیم


chnava بازدید : 60 پنجشنبه 20 تیر 1392 نظرات (0)

این سفره ها قسمت مهمان موج نیست

شیری که می خورد هم سر پستان موج نیست

با تیشه ها بد مکن امروز نازنین

ضحرا فقط خارمغیلان موج نیست

طوفان شن ها همگی فکر می کنند

اندیشه ها دست بیابان موج نیست

شوریدگی بر شب ساحل رسیده است

گل در سرای شب گلدان موج نیست

چادر بزن گوشه ی میدان آه من

این آسمان تا ته میدان موج نیست

اینجایگاه قرص غزل حل نمی شود

عیب از نگاه دکتر و درمان موج نیست

chnava بازدید : 51 یکشنبه 16 تیر 1392 نظرات (0)

من از دست تو ای دلبر به زیبایی و خوشباشی

شبیه ماهی افتادم میان حوض نقاشی

واز دست توافسونگر میان دام افتادم

چودیدم عکس رویت را میان صفحه ی کاشی

من از پیغمبر خوبان جدایم در سفر هستم

شکایت می برم از تو به پیش شاه نجاشی

تو در قلبم نمی گنجی ومن در کعبه ی دلها

شماراجستجوکردم شبی با قامتی ناشی

نسیم ساکت و سردم میان کوچه شبگردم

ترا پیدا کنم شاید به دلجویی و فراشی

samira بازدید : 36 چهارشنبه 05 تیر 1392 نظرات (0)

به نام او که روشنی بخش جان است

 

باورش باد بود

سرشتش خاک

آتش شد وجودش

طعنه بر آب زد!

 

پی نوشت: میان عقل و احساسش جائیست برای تنهائی...

جابر ترمک بازدید : 116 جمعه 17 خرداد 1392 نظرات (1)

سلام دوستان عزیز

جهت آشنایی شما با فرم ساختار و زبان غزل امروز تعدادی از نمونه ها را انتخاب کرده ام و در اینجا قرار می دهم مطالعه ی آنها کمک زیادی به شاعر خواهد کرد

mjokar41 بازدید : 55 جمعه 13 اردیبهشت 1392 نظرات (3)

 

" از بس که پر زدم ، به میان غبارها

بالم شکست و دلم از حصارها "

 

تا کی در التهاب نگاه و فریب ها

وقتی که چشم ها ، پر از انتظارها

 

از بس که یخ زدم به زمستان قلب تو

گم کرده ام نشان چمن ، در بهارها

 

از بس که باخته ام دل خود را به غمزه ای

عادت شده ست مرا ، این قمارها

 

تکرار بی حضور تو دیگر مرا شکست

انگار پشت کرده ای ، به همه یادگارها

 

یک قطره اشک بود که بدنبال تو دوید

زین قامت خمیده ، ز دست فشارها

 

قلبم شکست ، تیر نگاه خزان  تو

بر باد رفته اند ، قرار و مدارها

 

وقتی سکوت خیس ، تنیده به شعر من

با رقص بغض ، ز گام سه تارها

 

در آرزوی خاطره ها ، فصل اطلسی

" یاس خیال " ِ و یاد همان روزگارها

 

پیشاپیش از حضور و نگاه مهربان شما عزیزان سپاسگزارم

غزل ناچیزم  را با تک بیت بسیار زیبا و دلنشینی از استاد مهربان و ارزشمندم جناب آقای دکتر حامد زرین قلمی آغاز نموده ام ، امیدوارم که سرآغازی باشد بر تقدیر و سپاسگزاری از لطف و بزرگمنشی ایشان که الحق ، بعنوان یکی از بهترین مفاخر ارزشمند در عرصه ی شعر و ادب پارسی محسوب میشوند

سربلندی و موفقیت روزافزون ، برایشان آرزومندم .

درباره ما
Profile Pic
انتشار اشعار شاعران و نویسندگان جوان و معاصر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    در سایت شعر پارسیسا بهتر است چه موضوعاتی مطرح شود
    پیوندهای روزانه
    تعداد شاعران زن

    تعداد شاعران زن

    13

    تعداد شاعران مرد

    تعداد شاعران مرد

    29

    کارگاه شعر

    کارگاه غزل

    کارگاه سپید

    آمار سایت
  • کل مطالب : 105
  • کل نظرات : 145
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 49
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 113
  • بازدید ماه : 248
  • بازدید سال : 1,522
  • بازدید کلی : 26,474