تحلیلی بر زیبایی های شعری در اشعار شاعران  قسمت دوم

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


انجمن شعر پارسیسا به همه ی مهمانان عزیز خیر مقدم می گوید
ارسال پاسخ
تعداد بازدید 336
نویسنده پیام
jabertormak آفلاین


ارسال‌ها : 9
عضویت: 20 /11 /1391
محل زندگی: قیروکارزین
سن: 45
شناسه یاهو: jabertormak@yahoo.com
تشکرها : 1
تشکر شده : 4
تحلیلی بر زیبایی های شعری در اشعار شاعران قسمت دوم
[undefined=undefined]تحلیلی گذرا بر جریان شعر امروز
شعر نو پایگاهی انفورماتیک و ادبی است که استعداد های خلاقی در آن به فعالیت مشغولند .
از آنجا که لازمه ی شعر و شاعری درک درست از زیبایی های شعری است . و هر شاعری فی نفسه باید در راستای زیباسازی فضا و کلام به زیبایی های درونی و بیرونی شعر احاطه داشته باشد بر آن شدم که اشعاری را که مشخصن ویژگی های تئوریک نقد پذیری را دارند بصورت اجمال مورد بررسی قرار دهم . در واقع هدف من از این کار انتخاب بصورت تصادفی یا تصاعدی نیست بلکه گذری است بر مختصات تصویری و ایماژی و نگاهی نو به جریان شعر امروز است که بسیاری فکر می کنند هر آنچه را می نویسند شعر است . و حرفشان را نیز وحی منزل می دانند .
نگارنده معتقد است هیچ شاعری حق ندارد زیر شعرش بنویسد با نقد مخالفم یا مولفه ی نقد را قبول ندارم . زیرا شعر بمحض انتشار فقط از نظر اسمی متعلق به سراینده است اما از نظر نوع نگاه و قضاوت متعلق به مخاطب است و مخاطب مجاز است هر برداشتی دلش می خواهد بکند و بگوید . حتا اگر صد درصد دیدگاهش با دیدگاه نویسنده متفاوت باشد . پس اگر اشعاری را در اینجا مطرح می کنم بواسطه ی حق مخاطب است و امیدوارم هیچ عزیزی خرده نگیرد .
شعر امروز که از طرف بسیاری از شاعران جوان در معرض جدی جسارت و نوآوری قرار گرفته با نمونه های خود در دهه های مختلف قبل بسیار متفاوت است . دگرگونی تصاویر شعری از خود پردازی به صحنه پردازی و فرم بخشیدن به فضاهای رئالیستی در شعر از مشخصه های شعر امروز است . شعر امروز را به دو بخش کلاسیک و نو تقسیم می کنم غزل امروز همان غزل پیشرو یا غزل فرم است که نخستین بار از کرج و توسط گروهی از شاعران جوان از نیمه ی دوم دهه ی هفتاد کلید خورد و تا امروز با تغییرات بسیار اندکی همچنان در حال بالندگی است ارائه ی مانیفست ادبی دهه ی هفتاد توسط هادی خوانساری که از چند سال قبل نیز لایه های زیرین آن توسط مرحوم منزوی و قیصر و حتا محمد علی بهمنی شروع شده بود در دهه ی هفتاد توسط خوانساری و دوستانش مثل سعید میرزایی و دیگران بسط یافت و حتا بزرگان غزل امروز مثل بهمنی و منزوی و شکارسری و ... تا حدودی رنگ اتاق قرمز خوانساری را بیاد دارند و بارها و بارها در اشعارشان از آن یاد کرده اند . اما این روند در همان ابتدا در انواع زاویه های شعری از کلاسیک گرفته تا نو گاهی آنقدر اغراق آمیز پیش رفت که بعدها بر روی آن اسمهای متعددی قرار دادند که هیچ تغییری در ماهیت هدف اصلی خوانساری و دوستانش نداشت طرح عناوین غزل مدرن ، شعر پست مدرن
و حتا پسا مدرن اعراب های بی محلی بودند که روی انواع شعر گذاشتند و هیچ کدام در قلمرو شعر امروز توجیه پذیر نبود . زیرا ریشه ی پست مدرن بقول میشل فوکو فرانسوی و ژاک دریدای الجزایری در مدرنیزم اجتماعی باید جست . جامعه ی ایرانی که هنوز در پیچ و خم های مدرنیته دست گرمی استخوان خرد می کند هنوز به مدرنیسم نرسیده است که شعر آن بخواهد داعیه و داهیه ی مدرن و پست مدرن را داشته باشد . بنابراین شعر امروز شعر آوانگارد یا پیشرو است که چند فرسنگ با مدرنیسم و مدرنیته فاصله دارد .
اما مختصات شعر امروز :
الف) سادگی زبان و هم نشینی موزیکال کلام در شعر امروز :
در کافه ی تنهایی ام
خاطراتت
دود می شود
حلقه حلقه دور چشم ( مینا آقازاده )
یا : نه فقط از تو اگر دل بکنم می میرم
سایه ات نیز بیفتد به تنم می میرم ( محمد کاظم بهمنی )
و این هم نمونه ای دیگر :
توی دنیا هم نشد برزخ که پیدا کردمت
می نشینم تا قیامت با تو صحبت می کنم ( محمد کاظم بهمنی)
یا این شعر حمیده السادات غفوریان :
سلام حضرت خورشید از آسمان چه خبر
از ابرهای پریشان نیمه جان چه خبر
و این هم نمونه ای دیگر :
شوک بده ترسم بریزد زودتر آماده ام
امشب از اوج زمان روی زمین افتاده ام ( صنم میرزا زاده ی نافع )
این سادگی زبانی گاهی آنقدر به زبان محاوره نزدیک است که مخاطب با آن هیچ احساس بیگانگی ندارد و به نوعی صمیمیت را در آن احساس می کند :
قطار از مبدأ تهران به آری .... راه می افتد
به شکلی که همیشه دوست داری راه می افتد ( امید صباغ نو )
سادگی در زبان شعر نباید شعر را به ابتذال بکشاند ابتذال به مفهوم مصرفی شدن شعر شعر نباید تاریخ مصرف داشته باشد اگر شاعر بخواهد زبان ساده ی شعر را به فخامت ادبی بکشاند باید نوعی انسجام را بین زبان و هارمونی ایجاد کند تا شیرازه ی کلامش به ابتذال نکشد .
به این نمونه های ارزشمند توجه بفرمائید :
نمی گویم به این دیوانه بازی هام عادت کن
فقط مثل گذشته با دل تنگم رفاقت کن ( امید صباغ نو)
زیبا ترین شقایق معصوم دشت عشق
پرپر شدی و شیشه ی عمرت گلاب داد
تصویرهای معلق و چند بعدی در توصیف فضاهای شعری
از خصوصیات شعر امروز استمداد از فضاهای خالی شعری است که ذهن مخاطب کمتر در آنها سیر می کند این خصوصیت در اصطلاح ایماژها ایماژهای عمیق می گویند که شاعر ذهن را در فضایی پرورش می دهد که فقط دست تخیل به آنها میرسد نمونه های خوبی در شعر نو دیدم که بد نیست دوستان به آنها التفات کنند :
در انزوای مطلق
-بی خدایی حتا –
به آینه پیوستم ( حجت الله یعقوبی )
بی خدایی نوعی شطح محسوب می شود که تصور پیوستن یک فرد منزوی به اینه خیلی دور از ذهن است اما آینه خصوصیات بارزی دارد که مهمترین آن معکوس نشان دادن تصاویر است معکوس به این معنی که سمت چپ تصویر سمت راست کسی است که در آینه نگاه می کند پس این اصل که آینه عکس را راست نشان می دهد به نحوی مخدوش می شود تصاویر معکوس در متن آینه چه ارتباطی به بی خدایی فردی منزوی مطلق دارد اینجاست که ذهن باید کمی کنکاش کند و این ارتباط را کشف کند .
آنقدر تورا فریاد زده ام
که جاده در من به پایان رسیده است ( ستاره ی چگنیان)
اینکه کسی فریاد بزند قابل تصور است که به پایان جاده برسد اما اینجا جاده در وجود کسی به پایان رسیده که قابل تصور نیست .
این ابهامها فقط در شعر قابل تصور است حتا در هنرهای دیگر نیز متصور این تداعی عمیق نمی شویم اینجاست که می گوئیم تصویر در فضایی خالی الذهن سیر می کند این فضا بین حس و عقل معلق است از طرفی بصورت تخیلی می پذیریم که جاده در کسی به پایان می رسد اما از نظر عقلی این قضیه قابل برداشت نیست مثل اینکه بگوئیم چاقویم
وارد هندوانه ای شد
که به تازگی
یک قافله از دشت وسیع آن عبور کرده بود
ورود چاقو در هندوانه یک امر عقلی و حسی است اما اینکه قافله ای در هندوانه عبور کرده باشد یک امر انتزاعی و تخیلی است اینگونه تصاویر نوعی تعلیق را در فضای ذهنی نگرش ما به تصویر ایجاد می کند . در واقع امکان آن وجود ندارد اما هست.
می گذارم پایم را بر تیغ
می خراشد
بند بند خونین بندم
باز در فضایی رئالیستی از نگاه شاعر یک تصور خلق می شود که مربوط به حس اوست این بند چیست که بند بند خونین آن می خراشد .
در انواع کلاسیک ها هم شاهد این قضیه هستیم :
چه مقدار خون خورده باشد غروب
که پیش از سحر مرده باشد غروب ( نغمه مستشار نظامی )
نوع تصویر تصویری است که از تخیل سرچشمه گرفته و راهی به واقعیت بیرونی شعر پیدا کرده مخاطب این تصور را راحت هضم می کند و لی در عالم واقع آن را باور ندارد .
ببر به خلوت تخدیر ، محمل دل را
به لحظه های هجوم جنون آنی من ( غزل آرامش)
یا :
در معبد بزرگ تو این پایتخت سرد
می سوزد از شمع نگاهم دعای شهر( آرمینه کاظمی سنگدهی)
تغییر قیاس های عروضی درشعر
در شعر امروز گاهی هجاها بر خلاف اختیارات شاعری جابجا می شوند در واقع جایی که باید هجای بلند بیاید هجای کوتاه می آید که دقیقن خلاف قیاس در عروض است و البته نمی توان آن را جزء اختیارات دانست و صد البته این در شعر تقریبن جا افتاده است .
شاعران این شعرها اعتقادی به عروض دست و پاگیر سنتی ندارند و معتقدند که حرفشان مهمتر از اصول و قواعد عروضی است .
به این نمونه ها توجه کنید :
خون مرا بریز در این طشت زرد رنگ
پرداخت می کند بدنم خونبهای شهر( آرمینه کاظمی سنگدهی )
تنم تب تو که دارد دلم فروزان است
وواژه های وصال تو نورباران است ( غزل آرامش)
و سالهاست که تزئین خانه ها شده ایم
بدون هیچ توقع بدون پاداشی ( نغمه مستشار نظامی )
این سطرها مرا به کجا که نمی برند
پر می کشم به عالم بی انتهای عشق( غزل آرامش )
این خلاف قیاس ها اگرچه در سماع و نوستالوژی شعر کمتر به چشم می آید . اما در تقطیع عروضی مجال بحث را فرو می گذارد .
استفاده از تکه کلامها یا سخنان کوتاه مردم که بصورت تکه کلام است :
آنچنان رفته ای
که انگار مرده ام
بی انصاف
مرده ها را هم یاد می کنند .... ( مینا آقازاده )
یا سفره پهن است عشق بسم الله ( علی فردوسی )
از دیگر مولفه های زیبای شعر امروز می توان موارد زیر نیز برشمرد :
ارتباط طولی و فرم بخشیدن به شعر نیز از خصوصیات شعر امروز است چه در کلاسیک چه در نیمایی چه سپید فرم روایی شعر به نوعی کشش مخاطب به فضاهای ناشناخته ی شعر محسوب می شود .
این کاروان معادله اش فرق می کند
حتا امیر قافله اش فرق می کند
دل می دهی و در عوضش کربلا دهد
آری حسین معامله اش فرق می کند
این قطعه از زمین مگر از جنس خاک نیست
انگار سبک زلزله اش فرق می کند
....
جان داد در خرابه ی شام و کسی ندید
اصلن حسین عائله اش فرق می کند( کیهان محمدی )
این فرم پردازی در شعر امروز سابقن وجود نداشته یا اگر داشته به ندرت شاعرانی مثل سعدی و ایرج میرزا جسته و گریخته نمونه هایی دارند . هرچند ادبیات داستانی منظوم ما این قضیه را دارا بوده است اما در غزل کمتر دیده میشد به این وسعت شاعران به آن بپردازند .
حضور تصاویر محسوس با استفاده از ریزبینی های شاعرانه در شعر :
دلم ثانیه ها برکه می خواهد
برکه ای جوشان
که رخت قوهایش را
قاصدک ها
با اشک نیلوفر ساخته ( محمد ترکمان )
البته در مورد خصوصیات شعر امروز موارد بسیاری را از میان اشعار دوستان انتخاب کرده ام که اگر مجال بود به آن می پرداختم اما حیف . .....
جابر ترمک
18/11/91
[/undefined]

جمعه 18 اسفند 1391 - 10:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از jabertormak به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: chnava &
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

انجمن شعر پارسیسا لحظات خوبی را برای شما آرزومند است
Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group