خالی تر از همیشه بیا باورت کنم

ای کفترِ قشنگ نخوا پرپرت کنم

بگذار باشد این دلِ عاشق برایِ تو

یک روسری به رنگِ محبت سرت کنم

هرکجا می نگرم لطف تو پیداشده است

ای خدا این همه از بهر چه برپاشده است

سنگ خارا که دلش تیره وتارست وسیاه

از برای نفس دانِ تو شیداشده است

بر سر سفره احســــــــــــاس اگر جـایی بود
سخن ســـــــــاده تبریک مرا جــــــــــا بدهید
سین هشتم سخن ساده ی تبریک من است
جا سر سفره اگــــر نیست به دلها بدهید……

روزهایتان بهاری

و لبــــــــریز از عشق

مدیریت پارسیســـا

از پشت خنجر می زنی با چشم هایت

ابرو چرا کـج می کنی تا چشم هایت

عید است می خواهم پر از آئینه باشم

آئینه بیمار است   امــا چشم هایت ...

سلام حضرت مهتاب بی کرانه ی شعر
بریز موی سیاهت به روی شانه ی شعر

تو با  تلاوت آیات خنده های ملیح
ببخش صوت غزل را  در آستانه ی شعر